شهید محسن بلندیان

در آذرماه سال ۱۳۳۸ در شهر خون و قیام ؛ قم ، در خانواده ای مذهبی ، متدین و مومن ، کودکی پا به عرصه هستی گذاشت که نام او را محسن گذاشتند و این تقدیر الهی بود که این کودک تا انتهای نیکی و احسان ، ره صدساله را یک شبه ، طی نماید .
از کودکی سر نترس و قلبی شجاع داشت . بیش از چهار سال نداشت ، که قیام خونین ۱۵خرداد روی داد و شاید محسن یکی از سربازان آن امام بزرگوار بود که فرمودند : “سربازان من در گهواره هستند.”
کمک به همنوعان و محرومین ، از کودکی در وجود او نهفته بود . او کم کم در کنار خانواده متدین و انقلابی خویش ، در شهر “علم و تقوی و جهاد” با مسجد ، روحانیت و قرآن رشد نمود .
در دوران دبیرستان با جریانهای مذهبی و انقلابی آشنا شد .از همان اوایل دوران نوجوانی ، عشق و علاقه عجیبی به امام و مراد خویش داشت ، به گونه ای که عکس حضرت امام (ره) را در منزل پنهان کرده بود و یکبار آن عکس را در دبیرستان نصب نمود .
تکثیر و توزیع پیام ها و اعلامیه های حضرت امام (ره) ، زدن کلیشه عکس ایشان به روی دیوارها و توزیع رساله حضرت امام (ره) و شرکت در تظاهرات ضد رژیم ستمشاهی،آغاز راه جهاد او بود.
در سال ۱۳۵۵ در راه کمک به برادرش برای تشکیل نمایشگاه بزرگی از کتب مذهبی و انقلابی ، برای اولین بار طعم زندان در رژیم ستمشاهی و دستگیری توسط ساواک را چشید.
در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ،او دیگر یک انقلابی به تمام معنی و در صحنه بود .
در تیرماه سال ۱۳۵۸ با مساعدت برادر بزرگوارش ، رسما جهاد سازندگی قزوین را تشکیل دادند و بعد از شروع تجاوز دشمن بعثی ، در سال ۵۹ جزو یکی از اولین جهادهایی بودند که برای پشتیبانی از رزمندگان اسلام ، در منطقه ایلام و ارتفاعات کله قندی مستقر شدند .
به علت بروز خصوصیات ویژه مدیریتی و اخلاق حسنه ، مسئو لیت امور بهداری جهاد به ایشان واگذار شد و در این راه ، با برنامه ریزی های دراز مدت و کوتاه مدت ، خدمات شایسته ای را در امر بهداشت و درمان در منطقه و خصوصا در خدمت به محرومین و مستضعفین ، از خود نشان داد.
در سال ۱۳۶۰ با یکی از خواهران شاغل در بهداری ازدواج نمود و تنها یک هفته پس از ازدواج ، هر دو به جبهه اعزام می شوند . شهید بلندیان ، زمانی که احساس کرد به عنوان یک تکلیف ، باید بطور مستقیم در جنگ و دفاع مقدس حضور پیدا کند ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، را برگزید و در تاریخ ۷/ ۳/ ۱۳۶۰ رسما به عضویت سپاه ، در آمد.
او با حفظ سمت ، مسئول بهداری سپاه قزوین شد و در راه اندازی درمانگاه های مختلف شهر نقش حیاتی و اساسی داشت . او مدیری توانا ومدبر در محل کار و همسری شایسته و پدری مهربان در منزل بود . در بسیج اکیپ های پزشکی ، به مناطق عملیاتی و تامین کادر پزشکی نقش ویژه ای داشت و خود جزو اولین نفراتی بود که در هنگام عملیات های رزمندگان اسلام ، حاضر می شد .
شهید محسن بلندیان ، بعد از عملیات خیبر و شهادت شهید علوی ، مسئولیت بهداری لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) را پذیرفتند .
شهید محسن بلندیان ، به ائمه اطهار سلام الله علیهم ارادتی خاص داشت . توسل به حضرت مهدی (عج) به هنگام بروز مشکلات و گرفتاری رمز موفقیت وی بود . همیشه دوست داشت در جوار حرم حضرت رضا (علیه‌السلام) باشد و تاکید داشت ، جنازه اش در قم در جوار حضرت معصومه (سلام الله علیها) باشد .
شهید بلندیان همواره توصیه می کرد ، حامی انقلاب و اسلام باشید ، امام را تنها نگذارید ، درخت اسلام خون می طلبد ، پس آماده باشید برای فداکاری و از جان گذشتن .
همیشه ایام عاشورا را ، در جبهه می گذراند و معتقد بود باید عاشورای واقعی را در جبهه های نبرد حق علیه باطل جستجو کرد و سرانجام خود نیز در لبیک به ندای ” هل من ناصر”، حسین (علیه‌السلام) زمان ، در عملیات والفجر ۹ ، در حال یکه برای پیشبرد اهداف اسلام و انقلاب ، به خطوط مقدم جبهه شتافته بود ، در ۱۳/ ۱۲/ ۶۴ عاشقانه به دیدار معبود شتافت و به جوار قرب محبوب پیوست . از این سردار دلاور اسلام ، دو یادگار گرامی به نام های : محمد مهدی و معصومه ، پرچمدار تداوم راه پدر سرافراز و قهرمان خویش هستند .
هر چند صحبت از ویژگی ها و خصلت های نیکو ی شهیدان ، برداشتن مشتی آب از اقیانوس بیکران خوبی های آنان است ، اما غوص در دریای خروشان سیرت و منش شهیدان ، کار هر غواصی نبست ، اما از باب :

آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید

به مناسبت اولین یادواره سرداران شهید استان قزوین ، کتاب “بر بلندای عشق” گزیده خاطراتی است ، از دوستان ، آشنایان ، همکاران و همرزمان سردار شهید محسن بلندیان که به زیور طبع آراسته گردیده است .
روحش شاد و راهش پررهرو باد